Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-05-01@12:04:30 GMT

مجازات مرگ برای مرد شیشه‌ای به جرم قتل همسر

تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۵۷۳۲۲

مجازات مرگ برای مرد شیشه‌ای به جرم قتل همسر

آفتاب‌‌نیوز :

مردی که در پی یک سوءظن همسر جوانش را با سلاح کشته و جسدش را در خانه رها کرده بود با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد.

این مرد ابتدا سلاح تهیه کرد و سپس به تصور اینکه همسرش به او خیانت کرده است او را کشت. هرچند متهم مدعی شد به خاطر مصرف شیشه توهم داشت اما پدر مقتول گذشت نکرد و خواستار قصاص شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فروردین سال جاری به پلیس خبر رسید زن جوانی در خانه به قتل رسیده و شوهر او به نام محمود هراسان از خانه‌اش خارج شده و فرار کرده است.

همسایه‌ها که از منازل خود بیرون آمده بودند مقابل خانه این مرد رفتند و جسد همسر او به نام مهرناز را دیدند که خونین روی زمین افتاده بود.

به این ترتیب پلیس بلافاصله در جریان شلیک مرگبار قرار گرفت و جسد زن 35ساله با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

با افشای جنایت خانوادگی ماموران به ردیابی مرد جوان پرداختند اما فهمیدند او با یکی از بستگانش تماس گرفته و از او خواسته تا دختر خردسالش را از مدرسه به خانه بیاورد. در بررسی‌های بعدی روشن شد محمود از مدتی قبل به دام اعتیاد افتاده و بر سر ترک مواد مخدر مدام با همسرش درگیر بود.

دو روز بعد اشتباه عجیب مرد قاتل باعث شد تا به دام بیفتد. مطابق آنچه در پرونده گزارش شده است، مردی با ماموران پلیس در تبریز تماس گرفت و پلاک خودرویی را اعلام کرد و گفت خودرو ناشناس مقابل خانه‌اش پارک کرده و او نمی‌تواند از خانه خارج شود. زمانی که پلیس پلاک خودرو را استعلام کرد تا به شماره تماس صاحب آن دسترسی پیدا کند، دریافت خودرو چند روز قبل در تهران سرقت شده است.

چون خودرو مقابل یک هتل پارک شده بود، ماموران به تحقیق از کارکنان آنجا پرداختند و معلوم شد پراید متعلق به یکی از مسافران هتل است. به این ترتیب مرد جوان که محمود نام داشت بازداشت شد و ادعا کرد معتاد است و تحت‌تاثیر توهم مواد مخدر خودرو پراید را سرقت کرده است.

وقتی ماموران در بازرسی اتاق این مرد یک قبضه سلاح پیدا کردند، او به قتل همسرش در تهران اعتراف کرد و پرده از جنایت خانوادگی برداشت.

متهم در بازجویی‌ها گفت: تحت تاثیر مصرف شیشه دچار توهم شده بودم و فکر می‌کردم همسرم دیگر علاقه‌ای به من ندارد. سه سال بود این افکار رهایم نمی‌کرد. به همین خاطر همسرم را کشتم و گریختم.

متهم به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش کیفرخواست صادر شد. به این ترتیب در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه پدر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و برای داماد سابقش حکم قصاص خواست.

او با اشاره به متهم گفت: محمود چهار سال قبل از این ماجرا معتاد شده بود و به همین خاطر با دخترم اختلاف داشت. دخترم می‌خواست از او جدا شود اما او قبول نمی‌کرد. دخترم در تعطیلات عید، محمود را به کمپ ترک اعتیاد برده بود و وقتی به محل زندگی ما در شهرستان آمدند، محمود گفت مواد مخدر را ترک کرده اما وقتی روز سیزده فروردین همگی دور هم جمع شده بودیم گفت این آخرین باری است که دور هم جمع می‌شویم. من آن موقع متوجه منظورش نشدم و فکر کردم با دخترم اختلافی دارد که این حرف را می‌زند. او از قبل نقشه قتل دخترم را کشیده بود. من از قصاص گذشت نمی‌کنم و او باید تاوان جنایت را بدهد.

سپس پسر بزرگ قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلاً برای پدرم حکم قصاص خواسته بودم اما حالا پشیمان هستم و نمی‌خواهم پدرم را از دست بدهم. من بدون دریافت دیه گذشت می‌کنم .

سپس پدر متهم که قیم دو نوه خردسالش است نیز گفت: من از طرف دو نوه‌ام گذشت می‌کنم.

سپس محمود به اتهام قتل، خرید و حمل اسلحه، سرقت مسلحانه پراید و سرقت اموال داخل آن و تخریب خودرو از خود دفاع کرد.

وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد اتهام قتل را پذیرفت و گفت: باور کنید من حال عادی نداشتم. تازه مواد مخدر را ترک کرده بودم. اما چند روزی بود دوباره مواد مصرف می‌کردم. شیشه به من نمی‌ساخت، دچار توهم می‌شدم و به همین خاطر مدام با همسرم درگیر بودم. حتی همسرم سر همین موضوع چند بار قهر کرده بود اما من حاضر به جدایی نبودم. آن روز هم وقتی دختر و پسرم به مدرسه رفته بودند سر ترک مواد مخدر با همسرم درگیر شدم. او می‌خواست لباس‌هایش را بپوشد و از خانه بیرون برود که با هم درگیر شدیم. من اسلحه را دو هفته قبل از این ماجرا خریده و در خانه پنهان کرده بودم. می‌خواستم همسرم را بترسانم که ناخواسته یک تیر شلیک شد و به سر او برخورد کرد.

قاضی دادگاه از متهم پرسید: اسلحه را از کجا تهیه کرده بودی؟

متهم گفت: بعد از عید وقتی از شهرستان به تهران برگشتیم دوباره مصرف مواد را شروع کرده بودم. به خانه‌ای در منطقه شوش می‌رفتم و آنجا مواد می‌کشیدم. به تازگی سیم‌کارتم را فروخته بودم و پول آن همراهم بود. آنجا مرد معتادی را دیدم که می‌‌گفت به تازگی اسلحه خریده و آن را چهار و نیم میلیون تومان می‌فروشد. من اسلحه را آنجا خریدم.

او درباره سرقت مسلحانه خودرو گفت: بعد از خرید اسلحه در خیابان آن را روی سر یک راننده گذاشتم و تهدیدش کردم و ماشین را از او گرفتم. من اسلحه را در ماشین پنهان کرده بودم اما آخرین بار فکر کردم ممکن است پلیس ماشین را پیدا کند و اسلحه کشف شود. به همین خاطر آن را همراه خودم به خانه بردم و ناخواسته همسرم را کشتم.

متهم درباره فرارش به تبریز گفت: بعد از قتل با ماشین بی‌هدف رانندگی کردم و زمانی به خودم آمدم که در جاده تبریز بودم. من هرگز قبلاً به تبریز نرفته بودم؛ آنجا هتل گرفتم تا اینکه بازداشت شدم. من اتهام سرقت لوازم داخل خودرو را نیز قبول ندارم.

سپس وکیل او به دفاع پرداخت و گفت: موکلم تحت تاثیر مصرف شیشه مسلوب‌الاراده بوده و حال عادی نداشته است.

وقتی متهم برای آخرین دفاع در جایگاه ایستاد ابراز پشیمانی کرد و گفت: همسرم زن خوبی بود و من بی‌دلیل با او درگیر شدم. من هرگز راضی به من مرگ او نبودم. باور کنید ما با هم اختلاف شدید نداشتیم. اگر این‌طور بود او را طلاق می‌دادم. من فقط برای ترساندن او اسلحه کشیدم.

با پایان دفاعیات متهم، بار دیگر پدر قربانی روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: این مرد اگر حال عادی نداشت، چطور بعد از قتل خانه را ترک کرد و با یکی از بستگانش تماس گرفت تا دخترش را از مدرسه به خانه برگرداند؟ او حال عادی داشته و با نقشه از پیش طراحی‌شده دخترم را کشته است، به همین خاطر من حاضر به گذشت نیستم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده مرد شیشه‌ای را به جرم قتل به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم و به خاطر حمل سلاح به زندان محکوم کردند.

منبع: اعتمادآنلاین

منبع: آفتاب

کلیدواژه: دادگاه کیفری حکم قصاص همسرکشی قتل همین خاطر مواد مخدر حال عادی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۵۷۳۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه‌ای بی فرجام

به گزارش تابناک، آرمان، پسرک نوجوانی که در ۱۷ سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. مروری بر پرونده اخباری که درباره او و مقتول منتشر شده نشان دهنده وضعیت عجیب و پیچیده این پرونده است.

حکم قصاص آرمان عبدالعالی که به خاطر اتهام به قتل دوست دخترش غزاله شاکر در معرض اجرا قرار گرفته است، امروز اجرا نشد تا بار دیگر تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه یابد.

سه نکته بسیار مهم در این پرونده وجود دارد که باعث شده افکار عمومی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان دهد. اول آنکه هیچ نشانی از جسد مقتول در دست نیست ولی قضات به این نتیجه رسیده اند قتل واقع شده است. نکته دوم حساسیت هایی است که نسبت به اعدام و بخشش وجود دارد و نکته سوم مربوط به وضعیت آرمان است. آنطور که قانون تکلیف کرده باید برخی متهمان از جمله متهمان به قتل تحت معاینه روانشناسی قرار گیرند. روان‌شناس پرونده آرمان هم در دادگاه گفته است او مشکل عصبی و انزوای بیش از حد دارد و وضعیت روانی او در زمان حادثه محرز است.

فهمیه حسینی در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی بوده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمی‌کند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درس‌خواندن که یک کار فردی است را خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف می‌زند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد. او به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: از نامه‌ای که از غزاله به جا مانده است، هم آمده که آرمان «بچه است»؛ رفتارهای بچگانه دارد. بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. بنا بر این گزارش قضات بعد از بررسی پرونده رأی خود را اعلام خواهند کرد.

با این حساب می توان گفت شاید آرمان سلامت روان نداشته و متوجه عواقب عمل خود در اقدام به قتل غزاله نبوده است. هر چند این جزییات در پرونده مضبوط است و دسترسی به آن جز برای طرفین پرونده و وکلایشان مقدور نیست.

با وجود این سه نکته، رییس شوراهای حل اختلاف کشور معتقد است می توان از خانواده غزاله، رضایت گرفت. امروز هادی صادقی در پاسخ به سوالی درباره پرونده آرمان عبدالعالی گفت: همچنان در تلاش هستیم که در این پرونده رضایت خانواده مقتوله را بگیریم.

او گفت: درباره این که این فرد مجرم است یا نه، نباید قضاوت کنیم زیرا این پرونده جزییات بسیار دارد و مسایل مختلفی در حاشیه این پرونده مطرح است بنابراین قضاوت در این پرونده سخت است. ده‌ها قاضی در این پرونده ورود کردند و پرونده با دقت بررسی شده و دو مرتبه در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.

رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: مردم از نظر اتقان حکم صادره تردید نکنند زیرا براساس شواهد موجود حکم قتل صحیح است هرچند طبیعتاً ناخواسته بوده و قاتل هدف قبلی نداشته و این اتفاق پیش آمده است. این جوان سابقه جنایی نداشته و جنایتکار حرفه‌ای نیست. گاهی افراد در یک لحظه حادثه‌ای پیش می‌آید و خطایی می کنند. البته در این خطاها عمد بوده اما با قصد قبلی نبوده است. خانواده مقتول و محکوم خانواده‌های محترمی هستند و ما هر دو خانواده را دیدیم و با آن ها صحبت کردیم. آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان می‌رود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است. 

رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: باید به خانواده مقتوله حق داد که داغ بزرگی دیده‌اند و از طرف دیگر جنازه‌ای هم در کار نیست و از این خاطر نیز خانواده مقتوله آزرده خاطر هستند. اکنون شرایط به گونه ای نیست که به جسد دسترسی باشد و اتفاقی افتاده که قابل دسترسی نیست و هر چه اینها اصرار کنند که آرمان جای جنازه را بگوید، او نمی تواند بگوید زیرا خودش هم نمی‌داند و اگر می‌دانست تا الان بارها گفته بود.

 

قتلی که جسد مقتول هرگز پیدا نشد

رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۲ آغاز شد و خانواده دختر ۱۹ ساله‌ای به‌نام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری ۱۸ ساله به‌نام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون می‌خواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.

آرمان گفت: چون او را دوست داشتم و نمی‌خواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پله‌ها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.

بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما این جست‌وجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است. مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راه‌پله پایش لیز خورد و روی پله‌ها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.

انکارهای آرمان فایده‌ای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.

مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت می‌کند که آرمان محل دفن جسد را بگوید.

با این وجود باز هم با توجه به مدارک جدید به‌دست‌آمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت. او که حالا در مقطع فوق‌لیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمی‌داند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.

در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.

نکته اینجاست که خانواده غزاله شکایت دیگری هم از آرمان کرده بودند: او علاوه بر قتل، جسد دختر ما را پنهان کرده است. با توجه به اینکه پلیس نتوانست جسد را پیدا کند، خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم نیز شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.

در نهایت بخشی از پرونده که مربوط به اخفای جسد بود به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و قاضی دادگاه آرمان را به سه ماه و یک روز حبس محکوم کرد.

 

جزییاتی که در دادگاه بیان شد

در دو دادگاهی که آرمان در آن به جرم قتل محاکمه شد، جزییات زیادی بیان شده است. در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت می‌کند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آنجایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.

نماینده دادستان در توضیح پس‌گرفتن رأی دو نفر از قضات هم گفت: آنها رأی خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. دو موضوع به‌عنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچ‌کدام دلیلی بر زنده‌بودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرم‌بودن متهم اصرار داریم. سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویش‌فرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، به‌صورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که به‌عنوان مدرک جدید عنوان کردند.

مادر غزاله هم در توضیح مرخصی دانشگاه دخترش گفت: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ می‌خواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده می‌شد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمی‌کنم، دخترم مرده است. آنها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید می‌کنند. آنها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابان‌ها دنبال دخترم می‌گشتم. ساعت‌ها در خیابان با ماشین می‌رفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود می‌رسیدم، جلویش را می‌گرفتم. من خیلی سختی کشیدم.

در ادامه زمانی، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متأسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش روبه‌رو شود. ما براساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.

 

آرمان: از من اعتراف دروغ گرفتند

در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راه‌پله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آن‌قدر ترسیده بودم که نمی‌دانستم چه می‌کنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس می‌کشد اما ترسیده بودم و فقط می‌خواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.

قاضی گفت: چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟چرا جسد را به چندین متر آن‌طرف‌تر از خانه بردی؟ متهم گفت: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس می‌گرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم. قاضی گفت: لکه‌های خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خون‌ها در خانه بود. متهم گفت: من دقیقا نمی‌دانم از چه صحبت می‌کنید و من در جریان نیستم.

قاضی پرسید: چرا به دوستت گفته‌ای که غزاله را کشته‌ای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.

متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. متهم گفت: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیش‌قدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیش‌قدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد. قاضی گفت: از غزاله نامه‌ای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. دراین‌باره چه می‌گویی. متهم گفت: من نمی‌دانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. متهم در پاسخ به این سؤال که با توجه به انکارش چرا به قتل اعتراف کرده، گفت: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من می‌گفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی می‌شوند و من اذیت می‌شدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.

 

به نظر می رسد افکار عمومی انتظار دارد علاوه بر اجرای عدالتضمن اعلام رضایت از سوی اولیای دم و گذشت از قصاص آرمان، زوایای پنهان این پرونده مشخص شود.

دیگر خبرها

  • شیطان با نقاب خواستگار
  • ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه‌ای بی فرجام
  • دستگیری سارق انباری خانه‌ها در تهران
  • کشته شدن ۴ مامور پلیس در کارولینای شمالی
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • حمله خفت‌گیرهای خشن به مهاجم استقلالی | عکس
  • حمله دزدان به یک سلبریتی دیگر در اتوبان چمران؛ پیگیری نمی‌کنم! +تصویر